من نشانی از تو ندارم ولی نشانیم را برای تو مینویسم :
در عصر های انتظار به حوالی بی کسی قدم گذار
خیابان غربت را بیدا کن
وارد کوجه تنهایی شو
کلبه غریبی ام را بیدا کن
کنار بید مجنون خزان زده
و کنار مرداب ارزوی رنگی ام
در کلبه را باز کن
به سراغ بغض خیس بنجره برو
حریر غمش را کنار بزن
مرا خواهی دید با بغضی کویری که غرق اشک پشت دیوار تنهایی ام نشسته امــــ..........
نظرات شما عزیزان: