چیزی در تو
مرا به احساس عشق می برد
چیزی شبیه آن گل سرخ
در نی نی ِ چشمانت
که در نفس های تو می وزد
چیزی شبیه آن زنی در تو
که روی نیمکت آفتاب
با ته ماندۀ بارانُ رنگین کمان
لبخند می بافد
چیزی شبیه احساس ناگزیر
پا برهنه بیرون دویدن
که یافتم یافتم
آه چیزی در تو چیزی در تو !
به احساس عشق می برد مرا